برخی از این گدایان محصول نابسامانی اجتماعی هستند، بدین معنا که جامعه نتوانسته افراد سالخورده، عاجز، یتیم و امثال آنان را در مراکز مناسبی سازماندهی کند و برای آنها امکانات لازم زندگی را فراهم آورد، در نتیجه آنان هم از سر ناچاری برای ادامه زندگیشان گدایی میکنند. رشد پدیده تکدیگری آثار و پیامدهای نامطلوبی در جامعه دارد. با گسترش این پدیده مهاجرت به کلانشهرها بیشتر میشود، باندها و گروههای سازمانیافته تکدیگری با سوءاستفاده از افراد آسیبپذیر همچون کودکان، زنان آسیبپذیر و افراد در معرض فقر شدید، چهره زشتی را برای جامعه به وجود میآورند و جرم و بزهکاری را افزایش میدهند. اگر پایههای ارزشی و اخلاقی در جامعه سست شود، گرایش به این پدیده بیشتر میشود و به ساختار اجتماعی صدمات جبرانناپذیری وارد میکند.
دوم
با گذشت زمان شیوههای تکدیگری هم تغییر کرده و گدایان با چهرههای مختلف سعی میکنند حس ترحم دیگران را برانگیزند. عدهای از متکدیان مسافران شیکپوش یک سفر فرضی هستند که بنا به دلیلی در راه ماندهاند و میخواهند به مقصد برسند. عدهای هم نسخه به دست جلو مراکز درمانی و داروخانهها میایستند و با تظاهر به بیماری برای تأمین مخارج معالجه و درمان درخواست کمک میکنند. نوشتن روی کاغذ و گلایه از بیماری صعبالعلاج و تظاهر به نقص عضو و یا گریم صورت و فلج نشان دادن اعضای بدن هم شیوه مرسوم دیگری است که گهگاه در اطرافمان میبینیم. شیوههای گدایی گرچه متعدد است، اما همه از یک اصل تبعیت میکند و آن تلاش برای کسب پول بیشتر است؛ بهعنوان مثال گاه در گذر از خیابانهای شمال تهران، همراه گدایان، کودکان خردسال و معصومی را مشاهده میکنیم که بر اثر مصرف قرصهای خوابآور و انواع مخدر، معمولاً بیحال و خوابآلوده، با لباسهای کثیف، پاره و کهنه، یا روی سنگفرشهای خیابانها و پیادهروها دراز کشیدهاند و یا بر پشت زنان و مردانی که برای گدایی در سر چهارراهها و در بین خودروها حرکت میکنند از هوش رفتهاند. کودکانی که در نخستین سالهای عمر به جای بازیهای کودکانه، گدایی را تجربه میکنند. آمار متکدیان سمج که با اصرار و التماس و ریختن اشکطلب استمداد میکنند هم کم نیست و راه خلاصی از دست آنها شاید این باشد که چشم بر رویترفندهایشان ببندیم و از کنارشان بگذریم یا مقداری پول کف دستشان بگذاریم تا رهایمان کنند. انتخاب با ماست.
نظر شما